بدنم مینشیند پشت میز دستانم چای مینوشند گوشهایم با اخرین صدا راک گوش میدهند پاهایم در اتاق سه در چهار رژه می روند چشمانم به آینه می نگرند آینه شکل دختریست که نمیشناسمش میپرسم: من کجایم؟ من کجایم که این همه از نبودنم آزادید؟ من کجایم که این کالبد بی من به یک الگوریتم تکراری تا ابد ادامه می دهد؟ من کجایم که دست هایم بدون من بر کاغذ نقش می زنند؟ بدون من موهایم را شانه می کنند بدون من در هوا تکان میخورند و شکل غریبی از رقص را در فضا شکل میدهند من کجایم که
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت